در اين پژوهش کوشش شده است با استفاده از نظريه بسیج منابع چارلز تيلي به چگونگی فرایند بسیج منابع در نهضت ملی شدن نفت به عنوان هدف اصلی و مقایسه نتایج آن با یافته های سایر پژوهشگران پیرامون انقلاب های مشروطه و اسلامی به عنوان هدفی فرعی بپردازیم. در اين پژوهش براي روش تحليل تطبيقي – تاريخي از الگويي تبعيت نموده شده که روش هاي "مطالعه موردي" براي ما فراهم مي نمايند و روش گرداوری داده ها نیز روش اسنادی است. در این بررسی فرایندی، توصیف و تبیینی به دست داده شده که نشان می دهد چگونه گروه هاي معارض درگير در نهضت ملی (1332-1328) براي رسيدن به منافع و خواسته¬هايشان به بسيج منابع خويش پرداخته وبا استفاده از فرصت های پیش آمده دست به کنشگري جمعي زده اند و چگونه در ادامه و با در دست گرفتن بخشی از قدرت با طی میزانی از سازمان زدایی و بسیج زدایی در برابر سرکوب های همسوی گروه های رقیب و دولت های خارجی از بسیج گری و کنش های جمعی موفق باز مانده اند.این امر بعد از فصول مقدمه و چارچوب نظری، در فصل سوم با ارائه خوانشی تاریخی مبتنی بر حساسیت های چارچوب نظری از رویدادها و تحولات اجتماعی سال های 1320 تا 1332 و در فصل چهارم با تحلیل نظری رویدا د های سیاسی - اجتماعی دوره چهارساله نهضت ملی شدن نفت محقق شده است. در فصل پایانی این کار نیز با استفاده از نتایج سایر پژوهشگران که با استفاده از همین روش و نظریه روی انقلاب مشروطه و اسلامی انجام پذیرفته، تحلیلی مقایسه ای میان فرایند بسیج منابع در انقلاب مشروطه، نهضت ملی و انقلاب اسلامی به دست داده شده است تا الزامات آموزشی پژوهشکده نیز مراعات شده باشد. اهم نتایج حاصله، وجود تشابه در میان وضعیت فرصت/تهدید، نوع کنش جمعی و استفاده از منابع بسیج شونده هنجاری و وجود میزان قابل ذکری از تفاوت های کیفی و کمی در منافع ، سازمان و حجم کنش جمعی میان سه دوره مورد مقایسه است. کلیدواژه ها: نهضت ملی، انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی، منافع، معاهد، بسیج منابع، سرکوب/تسهیل، قدرت، فرصت/تهدید، کنش جمعی.