موضوع این پژوهش، «تحلیل گفتمان هیئتهای عزاداری، بعد از انقلاب، در شهر کاشان، بین سالهای 1367 تا 1392» میباشد. مبنای تئوریک این پژوهش، تحلیل گفتمان و نیز نظریه مناسک گرایی دورکیم میباشد و تلاش میکند با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف نشان دهد که با توجه به منازعات قدرت و ساختارهای موجود، چه تحولاتی در گفتمان هیئتهای عزاداری به وجود آمده است و سعی دارد در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین متون، به درک روشنی از گفتمان غالب ِ زمینه ای که متن در آن تولید شده برسد. با مطالعه وضعیت هیئتهای عزاداری پس از انقلاب اسلامی، در کاشان، به دو گونه از هیئتها برخوردیم که نماینده دو طیف سنتی و غیرسنتی (نوظهور) بودند، به این منظور، از هر گونه، نمونه ای نمایا انتخاب کرده و با استفاده از روش تحلیل گفتمان، به بررسی متون آنها پرداختیم. هیئتهای سنتی، بعد از انقلاب، با اندک تغییرات نامحسوسی، همچنان بر گفتمان سنتی خود و مناسکشان پایبندند. از واقعه عاشورا و افراد دخیل در آن میگویند. اما در دهه هفتاد، هیئتهایی به سبک جدید و با گفتمانی در تقابل با گفتمان سنتی ظهور کردند که مخاطبین آنها بیشتر در سنین جوانی به سر میبرند. مبدع مناسک جدیدند و به دنبال نوآوری در رسوم. اینان از حال خود بعد از واقعه عاشورا میگویند و عشق و دیوانگی که در این غم به آنها دست داده و در تقابل با عقل است. واژگان کلیدی: گفتمان عزاداری، هیئت، هیئتهای عزاداری، مناسک، هیئت سنتی، هیئت نوظهور، دیوانگی.