هدف پژوهش حاضر آزمون این تصور غالب در جامعهشناسی بوده است که شهر و روستا به مثابة قلمروهای محیطی مدرنیسم و سنّتگرایی تأثیرات متفاوتی بر دینداری اعضایشان میگذارند. براساس مباحث مربوط به ویژگیها و تمایزهای جامعهشناختی شهر و روستا و با طرح استدلالهای اقامه شده در نظریههای عرفی شدن در جامعهشناسی دین، دو فرضیه استنتاج شد مبنی بر آن که اولاً، میانگین دینداری در روستا بیش از شهر و ثانیاً، واریانس دینداری در روستا کمتر از شهر میباشد. این فرضیات در قالب یک پژوهش پیمایشی در میان 200 خانوار روستایی و 200 خانوار شهری در استان اردبیل مورد آزمون تجربی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان داد که تمایز زیادی از حیث دینداری میان شهرنشینان و روستانشینان وجود ندارد و در مجموع، شواهد محکمی برای تأیید فرضیات تحقیق بدست نیامد. کلید واژهها: شهر ، روستا ، دینداری ، عرفی شدن ، مدرنیسم ، سنّتگرایی