در اين تحقيق مسأله و در پي آن هدف اصلي، طراحي و ارائة نمونة آرماني (به معناي وبري) از طرح يا الگوي تبيينهاي فرهنگي انقلاب اسلامي ميباشد، تا از آن طريق بتوان در صورت لزوم به عنوان معياري براي سنجش تبيينهاي فرهنگي آتي از انقلاب اسلامي، بهره جست. به بيان ديگر با ارائة اين نمونة آرماني ما مجهز به ابزاري مفهومي براي سنجش و مقايسه ميشويم و ميتوانيم بررسي كنيم، تبيينهاي آتي كه ادعاي فرهنگي بودن دارند تا چه حد به يك نمونة آرماني تبيين فرهنگي اين چنيني نزديك و تا چه حد از آن دور افتادهاند. از اين رو كليت اين مطالعه از نوع مطالعات نظري و به طور خاص با اندكي تسامح از نوع «فرانظريه» محسوب ميشود، زيرا در آن، واقعيت تجربي نيست كه مورد تجزيه و تحليل قرار ميگيرد بلكه تبيينهاي انقلاب اسلامي به عنوان مبناي كار در نظر گرفته شدهاند تا با كاري پسيني مفاهيم و عوامل فرهنگي مطروحه در آنها بازشناسي، استخراج و استنباط شده و سرانجام مطابق با روش ساخت نمونة آرماني در قالب يك سلسله مفاهيم آرماني در 15 مؤلفه تنظيم و با ساز و كار علّي ارائه شوند. اين مدل مفهومي ناب شده در واقع تبيين ناب فرهنگي از انقلاب اسلامي ميباشد. در نتيجه از مفاهيم و عوامل ساير خرده نظامهاي جامعه (اقتصادي، اجتماعي و سياسي) و يا ملاحظات غيرفرهنگي در تبيين انقلاب ايران محروم بوده و تنها عوامل فرهنگي را مسلط و مؤثر در تحقق انقلاب يادشده محسوب مينمايد.